Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-04-30@01:31:30 GMT

اگر هنرمند غرق در خدا باشد...

تاریخ انتشار: ۲۰ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۸۷۴۵۳

اگر هنرمند غرق در خدا باشد...

خبرگزاری مهر؛ گروه مجله _ مبینا افراخته: موهایش را بلند می‌کرد، شلوار جین می‌پوشید و همیشه دستبندی داشت که اصطلاحاً به آن «هیپستر» می‌گفتند. طرز لباس پوشیدنش متفاوت بود و شخصیت دیگری داشت. ۳۱ ساله بود که فریفته یک ایدئولوژی شد. نوشتن را رها کرد و تمام نوشته‌های قبلی خود را سوزاند. حالا «مرتضی» با دنباله‌روی از این ایدئولوژی، میان دوست و آشنا توصیف می‌کردند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مستند می‌ساخت و گرچه خوب مستند می‌ساخت اما مستندسازی نخوانده بود. گفت: «بیایید تاریخ را دیگر باره بنویسیم. تاریخ رسمی، تاریخ پادشاهان و ستمگران است. بیایید تاریخ مظلومان را بنویسیم، تاریخ نهضت خونین انبیا را، تاریخ مبارزه حق و باطل را، تاریخ استقامت را…آنان به خیال باطل خویش ما را و یاد ما را از تواریخ رسمی حذف کرده‌اند.»

تحصیلاتش معماری بود اما عطای طراحی ساختمان را به لقایش بخشید و دل به طوفان حوادث انقلاب و دفاع مقدس زد تا از علاوه بر منطقه، در صحنه هنر نیز مقابل‌شان بجنگد. او که برای روشن شدن حقیقت، خودش پا به میدان می‌گذاشت و سعی داشت تا با تصاویر واقعیت را به تصویر بکشد، در رسانه زمان خود، دیده و شناخته شد.

بیستمین روز فروردین ماه به یاد نگاه متفاوت و هنری «مرتضی آوینی» به انقلاب اسلامی، «روز هنر انقلاب اسلامی» نام گذاری شد؛ کسی که از فیلم‌سازان برجسته جنگی به شمار می‌رفت و گرچه ۳۰ سال از شهادتش می‌گذرد اما هنوز هم در فهرست فیلم‌سازان انقلاب، نامش در آن ردیف‌های بالا قرار می‌گیرد. البته به غیر از مستند سازی، در عکاس، روزنامه نگاری، نویسندگی و نظریه‌پردازی سینمای اسلامی ایران شهره است.

اوج هنر

سعدی در «بوستان» می‌گوید: «به اندازه بود باید نمود». آوینی هم به روایت اطرافیانش خود را بیشتر از آنچه بود نشان نمی‌داد. می‌گویند همه در کنار او فرصت پیدا می‌کردند که اصل خودشان باشند: «مرتضی بی‌اعتنایی نمی‌کرد و با همه گرم می‌گرفت...»

آوینی بیش از هشتاد فیلم در مورد جنگ تحمیلی ساخت و از عوامل اصلی مستندسازی این جنگ هشت ساله به شمار می‌رفت. او در طول جنگ، به ویژه در نبرد خرمشهر مصمم شد که وقایع را ضبط کرده و فیلم تبلیغاتی بسازد. بر سادگی بعد از پیچیدگی کار تاکید داشت و آن را «اوج هنر» می‌دانست. معتقد بود سینما به غیر از جنبه تفنن و سرگرمی، باید قائل به «انتقال اندیشه» در انسان و مبتنی بر اصل آموزش باشد. آوینی این دیدگاه را با توجه به متر و معیار دینی خودش در نظر می‌گرفت.

جدید بود. با سبک و سیاقی که او به کار می‌گرفت، تا آن زمان اثری وجود نداشت. یک جور نوگرایی را دنبال می‌کرد. معتقد بود با همین ابزار سینما می‌توان حرف تازه‌ای زد. اهالی هنر و اطرافیانی که او را می‌شناختند می‌گفتند او «بروز یک غیرت بود با زبان هنر»؛ هنری اسلامی که در سینما جست‌وجویش می‌کرد.

اگر هنرمند غرق در خدا باشد ...

«اگنس دیویکتور» استاد دانشگاه سوربن فرانسه که متخصص سینمای ایران است، می‌گوید آوینی به جای ورود به عرصه سیاست، همانند بسیاری از همکارانش و با توجه به توانایی انجام این کار، با ساخت فیلم‌های مستند در انقلاب ایران شرکت کرد.

اگر شخص خود را کاملاً در خدا غرق کند، خداوند در آثار خود الهام می‌بخشد و در آن‌ها ظاهر می‌شود. این هدف من است، نه ادعای من!آوینی هم جوانب قابل مشاهده جنگ و هم جنبه‌های باطنی نبرد را به تصویر می‌کشید؛ به ندرت در آثارش از هویت ملی دشمنان یاد می‌شود. در عوض آن ویژگی‌های سربازان جوان ایرانی در مقایسه با اقدامات شهدای تاریخی شیعه مورد بررسی قرار می‌گیرد. سعی می‌کرد با به حداقل رساندن استفاده از جلوه‌های سینمایی، واقع‌گرایی را حفظ کند و از به تصویر کشیدن عاداتی که رزمندگان هنگام فیلمبرداری فرا گرفته بودند، جلوگیری کرد. مستندهای او تقریباً منحصر به نحوه نگرش داوطلبان جنگ و درگیری و مشارکت آن‌ها می‌شود.

او در مورد ماهیت نویسندگی در کارهای خود می‌گوید: «هرچیزی که نویسنده بنویسد از درون منشأ می‌گیرد؛ همه هنرها به این شکل است. به همین ترتیب، یک فیلم نتیجه الهام فیلم‌ساز است. با این حال، اگر شخص خود را کاملاً در خدا غرق کند، خداوند در آثار خود الهام می‌بخشد و در آن‌ها ظاهر می‌شود. این هدف من است، نه ادعای من.»

پیوند مضمون و ساختار

معروف‌ترین مستند آوینی از جنگ ایران و عراق بر زندگی روزمره سربازان ایرانی تمرکز داشت؛ همان‌ها که چثه نحیف داشتند و بدون سخت‌گیری لبخند می‌زدند و هرچند به اندازه آوینی تغییر نکرده بودند اما با شناخت ایدئولوژی انقلاب و بعد از آشنایی با امام خمینی (ره) شوری در سر داشتند. افرادی به ظاهر معمولی که قهرمانان و فاتحان روایت آوینی شدند، فاتحانی آوینی آنها را نه از آن سوی قله‌ها آورده بود و نه از آسمان هفتم؛ جایی میان روز و شب‌های خاک‌ریزها و سنگرها پیدایشان کرده بود و روایت‌شان شد: «روایت فتح»

آوینی مستند را انتخاب کرد چون معتقد بود این قالب، قابلیت بیشتری برای انتقال حقایق دارد، دخل و تصرف کمتری در آن صورت می‌گیرد و بنابراین برای مخاطب هم باورپذیرتر است. این مستند حتی تیتراژی نداشت و اصل کار بدون شناسنامه ارائه می‌شد. کاری گروهی که بنا نبود به نام فرد خاصی ثبت شود. اما عده‌ای می‌گویند روایت فتح، حاصل نگاه آوینی به جنگ و همچنین درک او از تکنیک فیلمسازی بوده است. آنها باور داشتند که سلیقه آوینی که به این مجموعه وحدت بخشیده و باعث درخشش آن شده است.

به اعتقاد آوینی باید بین مضمون و ساختار آن چنان پیوندی برقرار باشد که نتوان آن‌ها را از هم جدا کرد. اهال هنر خوب می‌دانند که اثر خوب ساختاری یکدست و واحد دارد؛ طوری که اجزایش جدایی‌ناپذیر هستند و حذف هرکدام‌شان به کل اثر لطمه می‌زند؛ و در روایت فتح این اتفاق به شایستگی رخ داد. تکنیک‌هایی مثل نوع استفاده از دوربین روی دست، استفاده از سه پایه میکروفون و همچنین تأثیر نریشن‌ها شاید از فرط سادگی مورد توجه قرار نگرفت.

موسیقی روایت فتح نیز اثر ماندگاری است که در جهت نمایان‌تر شدن حس معنوی فیلم مورد استفاده قرار می‌گرفت. استفاده از این موسیقی که به گونه‌ای یادآور طبل و سنج‌های نمایش‌های تعزیه است، مخاطب را به لحاظ روحی و با نوعی انعکاس شرطی آماده می‌کرد تا به فضا و احساس مشخصی برسد و بتواند تعامل و ارتباط بیشتری با برنامه برقرار کند. کارشناسان این حوزه معتقدند موسیقی این اثر وقتی با تصاویر روایت پخش می‌شود انسان در حیرت می‌ماند که این قطعات چقدر تاثیرگذارند.

البته نباید این نکته را از قلم انداخت که در این مستند ارتباط و پیوند تنگاتنگی بین دفاع مقدس و نهضت بزرگ عاشورا برقرار است. عاشورا و کربلا در اندیشه آوینی جایگاه ویژه‌ای داشت؛ بنابراین روایت فتح روایت عاشقانی است که قلبشان را تا آنجا انباشته که ترس از مرگ جایی برای ماندن نمی‌بیند.

روایت تلخ؛ بگذارید همین‌جا بمانم...

روز چهارشنبه، هجدهم فروردین، به سمت پاسگاه رشیدیه و کانال کمیل راه افتادیم. دو روز بعد، صبح جمعه، بیستم فروردین مقصد ما قتلگاه فکه بود؛ جایی که در عملیات والفجر یک، شهدا و بچه‌های مجروح را آنجا گذاشته بودند تا سر فرصت به عقب منتقل کنند و این فرصت پیش نیامده بود و همه مظلومانه همان‌جا ماندند. قرار بود چند رزمنده خاطرات و ماجراهای این مکان را تعریف کنند و آوینی اصرار داشت که حتماً آنجا را پیدا کنیم تا مصاحبه‌ها همان‌جا ضبط شود. برای پیدا کردن قتلگاه، دو گروه شدیم و رسیدیم جایی که معبر تمام شد و به میدان مین رسیدیم و باید با طمأنینه حرکت می‌کردیم. بچه‌ها پا جای پای هم می‌گذاشتند. دو طرف ما ادوات و تجهیزات رزمنده‌ها بعد از قریب ده سال هنوز روی زمین باقی‌مانده بود.

چند بار اصرار کردم که از لباس‌ها و پوتین‌های بسیجی‌ها که روی زمین افتاده بود، تصویر بگیرم که آوینی می‌گفت: «بریم زودتر به قتلگاه برسیم.» فقط یک جا ستون را نگه داشت و از من خواست که از راه رفتن بچه‌ها فیلم بگیرم و کمی از قدم برداشتن بچه‌ها تصویر گرفتم. ناگهان با صدای مهیب انفجار روی زمین افتادیم. اصغر بختیاری، یکی از فیلم‌بردارها، خودش را به جمع رساند و وقتی گردوغبار حاصل از انفجار فرو نشست، اولین عکس را گرفتم و متوجه نبودم دارم چه می‌کنم. حالا هم وقتی عکس‌های آن روز را نگاه می‌کنی، می‌بینی که وضوح لازم را ندارند. عکس می‌گرفتم و جلو می‌رفتم. از میان حدود ۳۰ نوع مینی که در قتلگاه فکه باقی‌مانده بود، سید مرتضی پا بر روی مین والمری گذاشته بود و جز چند نفر که چند متری از جمع فاصله داشتند، کسی از ترکش‌ها بی‌نصیب نماند.

در همین حین، صدای آوینی را می‌شنیدم که می‌گفت: «شعبانی، فیلم بگیر.» بچه‌ها اغلب ترکش خورده بودند، اما وضع آوینی و یزدان‌پرست از همه بدتر بود. مین والمری بین آن‌ها منفجر شده بود و از زیر زانوها تا قفسه سینه‌شان به‌شدت مجروح شده بود. پای چپ آوینی از بین پاشنه و زانو قطع شده بود و به پوستی بند بود. بچه‌ها با استفاده از چفیه و کمربند جلوی خونریزی یزدان‌پرست و آوینی را گرفتند.

وقتی بچه‌های ستون دوم صدای فریاد ما را شنیدند، به ما ملحق شدند. سریع چهار تا نبشی از توی رمل درآوردیم؛ همان‌ها که سیم‌خاردار را روی آن‌ها می‌اندازند. بعد با اورکت و چند چفیه دو برانکارد درست کردیم تمام این کارها ظرف چند دقیقه انجام شد و آن‌ها را روی برانکاردها گذاشتیم. تا آمدیم آوینی را از جایش بلند کنیم اعتراض کرد که «بگذرید همین‌جا بمانم. می‌خواهم همین‌جا شهید شوم.» هنوز به مخیله هیچ‌کدام نمی‌گذشت که شهادتی در کار باشد. برانکارد را بلند کردیم و راه افتادیم.

آرام‌آرام سر آوینی به عقب متمایل می‌شد و لحظه‌های آخر، قبل از اینکه از هوش برود، متوجه ذکرهایی شدم که مدام زیر لب تکرار می‌کرد؛ یا زهرا می‌گفت. سه بار دعای «اللهم اجعل مماتی شهاده فی سبیلک» را خواند. بار آخر بود که از روی برانکارد به حالت نیم‌خیز بلند شد و گفت: «خدایا، گناهانم را ببخش و شهیدم کن.» این آخرین حرفش بود و بعد روی برانکارد افتاد و بی‌هوش شد.

متن بالا روایت فیلمبرداری است که در آخرین دقایق کنار شهید اهل قلم بود. سرانجام سید مرتضی آوینی، ۲۰ فروردین ۱۳۷۲ در قتلگاه فکه به دلیل برخورد با مین به فیض شهادت نائل شد و انگار که این جملات را فقط برای صبح شهادت خود گفته بود: «پس چه جای تردید؟ راهی که آن قافله عشق پای در آن نهاد، راه تاریخ است و آن بانگ الرحیل هر صبح در همه جا بر می‌خیزد. اگر نه، این راحلان قافله عشق، بعد از هزار و سیصد و اندی سال، به کدام دعوت است که لبیک گفته‌اند؟»

کد خبر 6072899

منبع: مهر

کلیدواژه: دفاع مقدس ایران انقلاب اسلامی ایران کربلا انقلاب هویت ملی سید مرتضی آوینی اصغر بختیاری عاشورا کانال کمیل مرتضی آوینی عراق صفحه اول روزنامه ها دکه روزنامه صفحه اول روزنامه های استان ها صفحه اول روزنامه های اقتصادی اسرائیل صفحه اول روزنامه های ورزشی رژیم صهیونیستی ایران فلسطین خاورمیانه لبنان سوریه زاهدان سردار روایت فتح بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۸۷۴۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

برگزاری مراسم پایانی هفته هنر انقلاب اسلامی خوزستان

به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای استان خوزستان، با حضور جمعی از مسئولان، اصحاب فرهنگ و هنر مراسم پایانی هفته هنر انقلاب اسلامی خوزستان در تالار مهتاب اهواز برگزار شد. 

در این مراسم، رئیس حوزه هنری خوزستان گفت:حضرت امان خمینی (ره) درباره هنر معتقد بودند که هنر در عرفان اسلامی ترسیمِ روشنی عدالت، شرافت و انصاف و تجسم تلخکامی گرسنگان مغضوب قدرت و پول است. 

محمد شهباز گروئی افزود: امام خمینی رحمت الله علیه، بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی همچنین معتقدند بودند که "هنرمندان ما در جبهه‌های دفاع مقدسمان این‌گونه بودند، تا به ملأ اعلا شتافتند و برای خدا و عزت و سعادت مردمشان جنگیدند و در راه پیروزی اسلام عزیز تمام مدعیان هنر بی‌درد را رسوا کردند. "

وی اظهار کرد: قطعا این هنر و این هنرمند محدود به جغرافیا نیست که حقیقت و انسانیت مرز نمی‌شناسد و چقدر اقل و ادل سرود: مرزِ ما عشق است هرجا اوست آنجا خاکِ ماست، سامرا، غزه، حلب، تهران، چه فرقی می‌کند؟ 

شهباز گهروئی با تاکید بر اینکه نهضت هنر انقلاب در استان خوزستان شعله ورتر از گذشته، موثر و جریان ساز شده است، بیان کرد: روایت تولیدات و رویداد‌های شاخصِ نهضت هنر انقلاب اسلامی در خوزستان در زمان محدود یک ساعت و دوساعت بی شک غیرقابل انجام است، اما چه شد که به این نقطه مطلوب رسیدیم و قدردان چه چیز یا چه کسانی باید باشیم تا این مسیر همچنان رو به رُشد و تعالی باشد و آن چه مطلوب و ایده آل امامین انقلاب اسلامی است، محقق گردد. 

در این مراسم حجت الاسلام آرش نیک نژاد هنرمند نقاش خوزستانی و مبدع سبک تداعی به عنوان چهره هنر انقلاب اسلامی خوزستان انتخاب و معرفی شد.

دیگر خبرها

  • اختتامیه جشنواره قرآنی، فرهنگی و هنری شهید آوینی برگزار می شود
  • تشکیل قرارگاه شهید آوینی فرصتی برای حمایت از تولیدات هنری است
  • لزوم برندینگ شهری با احیای گرافیک محیطی
  • اختتامیه دومین جشنواره شهید آوینی در دانشگاه شیراز برگزار می‌شود
  • سردیس پدر خوشنویسی خرم آباد رونمایی شد
  • «تاریخ تحلیلی پوستر انقلاب» بر اساس کتاب شهید آوینی بررسی شد
  • هنرمند انقلابی در راستای توحید الهی گام برمی دارد
  • رهبر ارکستر ملی موسیقی اصفهان درگذشت
  • برگزاری مراسم پایانی هفته هنر انقلاب اسلامی خوزستان
  • آبنبات طرح اژدها؛ اثر چالش برانگیز هنرمند ژاپنی (فیلم)